جدول جو
جدول جو

معنی شعر شناس - جستجوی لغت در جدول جو

شعر شناس
سخن سنج، سخن شناس
تصویری از شعر شناس
تصویر شعر شناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اثر شناس
تصویر اثر شناس
قیافه شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهر شناس
تصویر زهر شناس
کسی که در شناسایی انواع زهرها و سموم تخصص دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرق شناس
تصویر شرق شناس
خاور شناس، مستشرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرق شناس
تصویر شرق شناس
مستشرق، خاورشناس، کسی که دانا به اوضاع و احوال، زبان ها و آداب ملل مشرق زمین است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار شناس
تصویر کار شناس
دانای کار شناسنده امور خبره متخصص: (شریک امور - رحمه الله علیه - که از دهات عالم وزیر کان دنیا و کار شناسان جهان بود. ) (کتاب القصص) توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای اهل خبره بر گزیده است، عاقل دانا، منجم اختر شناس
فرهنگ لغت هوشیار
شناسنده گوهر جواهرشناس جواهری: گهر گرچه افتد بکف بی سپاس. گرامی بود نزد گوهر شناس. (اسدی)، صراف سخن سخن شناس: بزرگوارا، گوهرشناس اهل سخن تویی و برتو سزد عرضه دادن گوهر. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل شناس
تصویر لعل شناس
لال شناس گوهر شناس (صفت جواهر شناس گوهری جواهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکر شناس
تصویر لشکر شناس
عارض یا نقیب که شمار فوج مردم کنند
فرهنگ لغت هوشیار